سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکیبایى دو گونه است : شکیبایى بر آنچه خوش نمى‏شمارى و شکیبایى از آنچه آن را دوست مى‏دارى . [نهج البلاغه]

-:-یک مهاجر از جنوب-:-



سلام معلم. دلم خیلی تنگه برات. معلم هنوز لبخند قشنگت در ذهنمه. همون لبخند زیبات, لبخند بی ربا ولی دل ربا. کجایی مرد بی ادعا, کجایی؟تو کدوم آسمون؟ ها؟
من این جا تنهام معلم! اون تنهاییت رو احساس می کنم. همون تنهایی که به قول توخودت(خدا بود و دیگر هیچ نبود).
تک تک اون لحظات که توش بودی روتخیل می کنم. همونجا, کوه عامل, یادته؟ اون نفس کشیدنا. معلم راستی اون رقص آخرت رو, یادته؟ خیلی قشنگه. به نظرم یکی از زیباترین هاست. با چه آهنگی بود؟ چه ریتمی داشت؟ هرچی سعی می کنم نمی تونم بشنومش. ولی به نظر میاد که خیلی زیباست که باعث شده اینگونه دل ربا برقصی. معلم من هم می خوام برقصم. ولی بلد نیستم. بهم یاد نمیدی؟ ها؟ بهم می گی با چه آهنگی می رقصیدی؟ دلم می خواد بشنومش. می خوام عاشق بشم مثل تو .معلم آسمون خیلی تاریک شده خیلی. مثل شبهای جنوب. راستی ای کاش می نوشتی که تو شبهات به کدوم ستاره نگاه می کردی. شاید دفترچه هات قدرت داشتنشو نداشتن. چون تو هیچ چیزی رو از یاد نمی بردی! شاید شبهات ستاره نداشتن! ولی اگر داشتن دلم میخواد بدونم کدوم ستاره! تا توی خیالم به طرفش پرواز کنم! معلم یادته قول بهت دادم! اومدم بهت بگم سر قولم هستم. می دونی اون روز دلم خیلی هوایی شد. هواییه اون لحظه که تو عکست بود. اون لبخندت!
معلم برام دعا کن...



hamoudi ::: سه شنبه 87/12/27::: ساعت 11:17 عصر