|
|
|
|
|
|
تنهای تنهایم در یک جاده بی انتها
دیگر دلم بازی کفترهای وحشی را نمی پزیرد
احساس نسیم حق مرا کافیست مرا کافیست
گرچه ره و قافله گم کردام
نوای نسیم باده ای مرا کافیست
نابینا می شوم که دیگر سراب عشق مرا بازی ندهد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
غم مخور که سحر نزدیک است
مقصدگاه نزدیک است